بی همگان به سر شود . بی تو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم . جای دگر نمیشود
بی تو برای شاعری . واژه خبر نمیشود
بغض دوباره دیدنت . از تو به در نمیشود
فکر رسیدن به تو . فکر رسیدن به من
از تو به خود رسیده ام . این که سفر نمیشود
بی همگان به سر شود . بی تو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم . جای دگر نمیشود
دلم اگر به دست تو . به نیزه ای نشان شود
برای زخم نیزه ات . سینه سپر نمیشود
صبوری و تحملم . همیشه پشت شیشه ها
پنجره جز به بغض تو . ابری و تر نمیشود
بی همگان به سر شود . بی تو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم . جای دگر نمیشود
صبور خوب خانگی . شریک زجه های من
خنده خسته بودنم . زنگ خطر نمیشود
حادثه یکی شدن . حادثه ای تازه نبود
مرد تو جز تو از کسی زیر و زبر نمیشود
به فکر سر سپردنم . به اعتماد شانه ات
گریه بخشایش من که بی ثمر نمیشود
همیشگی ترین من . لاله نازنین من
بیا که جز به رنگ تو دگر سحر نمیشود

بی همگان به سر شود . بی تو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم . جای دگر نمیشود
بی همگان به سر شود . بی تو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم . جای دگر نمیشود


موضوعات مرتبط: شعر ، ،

تاريخ : پنج شنبه 17 مرداد 1392 | 17:47 | نویسنده : negin |

همیشه با خودم میگفتم...طاقت ندارم تو چشمای مهربون و همیشه متعجبت این اشکهای مملو از درد رو ببینم...طاقت ندارم اینهمه دلتنگ ببینمت...طاقت ندارم ببینم دستت میلرزه...و دچار احساس تلخ تنهایی شدی...

و...اصلا طاقت ندارم...بیشتر از دوسه روز ازت دور باشم...

اما...زندگی به شکل بی رحمانه ای تحمل و طاقت و صبر آدمو هر روز بالاتر میبره...!!!


موضوعات مرتبط: دل نوشته های من ، ،

تاريخ : دو شنبه 14 مرداد 1392 | 13:59 | نویسنده : negin |

"من تو را در تو جست وجو کردم...نه در آن خوابهای رویایی...در دو دست تو سخت کاویدم...پرشدم...پرشدم ز زیبایی..."

 

"خوشا دردی که درمانش تو باشی...خوشا راهی که پایانش تو باشی..."

 

"تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد...دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی..."

 

"همه غمهای جهان هیچ اثر می نکند...در من از بس که به دیدار عزیزت شادم..."

و...

"تو وقتی هستی اما دوری از من...نه میشه زنده باشم...نه بمیرم..."

 

 


موضوعات مرتبط: خاطراتی که هرگز از خاطر نمی روند... ، ،

تاريخ : دو شنبه 14 مرداد 1392 | 1:44 | نویسنده : negin |


موضوعات مرتبط: هر چی دلم بخواد!!! ، ،

تاريخ : یک شنبه 13 مرداد 1392 | 16:12 | نویسنده : negin |

 

 

f47588f00c.jpg


موضوعات مرتبط: عکس ، ،

تاريخ : یک شنبه 13 مرداد 1392 | 15:49 | نویسنده : negin |

یعنی میشه یه روزی دور از همه ی دلتنگی ها و تنهایی ها و غم هامون باهم تو یه جا مثه اینجا قدم بزنیم؟!...یعنی میشه این هجوم اتفاق و تنهایی تموم بشه؟...میشه این روزهای تلخ تموم بشه؟...میشه دستهای مهربونت رو دور از اینهمه ترس بگیرم...؟...آه...


موضوعات مرتبط: دل نوشته های من ، ،

تاريخ : یک شنبه 13 مرداد 1392 | 1:43 | نویسنده : negin |


موضوعات مرتبط: عکس ، ،

تاريخ : یک شنبه 13 مرداد 1392 | 1:40 | نویسنده : negin |

گاه گاه...لبخند بزن و بگذر...مرا ببخش...خود را ببخش...عیبی ندارد...خسته که شدی از من هم بگذر...خسته که شوم خواهم گذشت...از تاریکی فرارنکن...به شب پناه بیاور...از قفس تنهایی خود خواسته ات رها شو...اسیر خودخواسته ی رویای من باش...

باش...اما بایدی در کارنیست...برو...دلی نمی شکند...تنها اتفاقی که می افتد این است که:یک نفرتنها شبیه خودت تنها میشود...

خورشید نور بخش زندگی من نباش...همنشین تاریکی هایم شو...انعکاس هم میشویم...برای هم بلندترین قله برای فتح می شویم...صدای فریادت زیر آب را...بارها شنیدم...بازهم خواهم شنید...و تو میدانی...

آرامش زمستان رابودی...بی قراری بهار را بودی...حتی در این میان باهم روی برگهای خشک و شکننده ی پاییز قدم زدیم...بیهودگی های تابستانه راهم بمان...آن گاه اگر خسته شدی...خود راببخش...لبخند بزن...وبگذر...خاطرات راببر...و دیگر پشت سرت راهم نگاه نکن...

ما یاد گرفته ایم که همچون دقایق...بی اعتنا باشیم...پس دیگر نگران چیزی نباش...حتی من...

 


موضوعات مرتبط: تراشه های قلم من...وسپیدی کاغذ... ، ،

تاريخ : شنبه 12 مرداد 1392 | 20:50 | نویسنده : negin |


موضوعات مرتبط: عکس ، ،

تاريخ : چهار شنبه 9 مرداد 1392 | 21:4 | نویسنده : negin |


موضوعات مرتبط: عکس هنرمندان ، ،

تاريخ : دو شنبه 7 مرداد 1392 | 21:35 | نویسنده : negin |

یه ساله رفتی و اسمت هنوز مونده تو این گوشی...
هنوزم قهوه‌تو مثل قدیما تلخ می‌نوشی؟

هنوز شب‌ها توی تختت کتابِ شعر می‌خونی؟
کناره پنجره شادی با یه سیگار پنهونی؟

هنوزم وقتی می‌خندی رو گونه‌ت چال می‌افته؟
هنوزم چشم به راهِ یه سواره زیبای خفته؟

هنوزم عینهو فیلما، یه عشق آتشین می‌خوای؟
هنوزم روحِ هـامـونو، تو جسم جیمزدین می‌خوای؟

می‌دونم وقتی که بارون
تو شب می‌باره بیداری!
بازم قمیشی گوش می‌دی،
هنوز بارونو دوست داری!

یه ساله رفتی و عطرت هنوز مونده‌ توی شالم
بازم ردت رو می‌گیرن همه تو فنجون فالم

تو وقتی شعر می‌خونی منو یادت میاد اصلن؟
تو یادت موندن اون روزا که دیگه برنمی‌گردن؟

همون روزا که از فیلم و شراب و شعر پر بودن
یه کاناپه، دو تا گیلاس، تو و دیوونه‌گیِ من...

بدون حالا بدون ‌تو یکی دلتنگه این گوشه،
هنوزم قهوه‌شو تنها به عشقت تلخ می‌نوشه

می‌دونم وقتی که بارون
تو شب می‌باره بیداری!
بازم قمیشی گوش می‌دی،
هنوز بارونو دوست داری!


موضوعات مرتبط: اشعار یغما گلرویی بزرگ... ، ،

تاريخ : دو شنبه 7 مرداد 1392 | 16:2 | نویسنده : negin |

وقتی پیشتم هر ساعتش مثل ثانیه ها سریع و بی تفاوت می گذره...مثل برق و باد...

اما همین چند روزی که نیستی...مثل یه سال گذشته برام...مثل سالی که توش درحال نوشتن مشق های تنبیهم بودم...حالا ببین چقد سخته...!


موضوعات مرتبط: دل نوشته های من ، ،

تاريخ : یک شنبه 6 مرداد 1392 | 23:50 | نویسنده : negin |

دوباره مثل اون روزای قدیم که باهم تو بارون قدم می زدیم...از احساس همدیگه حظ می کنیم...زمین و زمانو عوض می کنیم...


موضوعات مرتبط: عکس ، ،

تاريخ : یک شنبه 6 مرداد 1392 | 3:9 | نویسنده : negin |

بی تو...واقعا سخته...و باز من به وبلاگم پناه آوردم...هه...


موضوعات مرتبط: عکس ، ،

تاريخ : شنبه 5 مرداد 1392 | 20:20 | نویسنده : negin |

بله...من واقعا دلم میخواهد بخوابم...آن هم بعد از روزی سراسر دلتنگی،اضطراب،بی تابی و حتی جنگ برای تو...نگو که امشب هم تصویر رویایی چشمانت نخواهد گذاشت تا صبح چشم برهم گذارم...

گرچه...هرچیزی از طرف تو...از خداخواسته ام است...حتی شب های متوالی بی خوابی!!!


موضوعات مرتبط: دل نوشته های من ، ،

تاريخ : شنبه 5 مرداد 1392 | 14:19 | نویسنده : negin |

گاهی آسمان خراشها...به جای آسمان،قلب مرا خراش می دهند...

مخصوصا وقتی یکی از آنها جلوی تنها پنجره ی اتاقم سبز می شوند!!!


موضوعات مرتبط: دل نوشته های من ، ،

تاريخ : جمعه 4 مرداد 1392 | 17:17 | نویسنده : negin |
صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 17 صفحه بعد
.: Weblog Themes By VatanSkin :.