نمیدانم...نمیدانم با کدام اذان از گلدسته های طلایی زندگانیم شنیده شدی...

نمیدانم با کدام ذوق و قریحه واژه شدی...و زاده شدی وبهترین ترانه ی دفتر سپید حضورم را ساختی...

نمیدانم از کدامین چشمه جوشیدی و شراب جاودانگی را از رودخانه خروشان نگاه تو نوشیدم...

نمیدانم چگونه در شوره زار وجود من جوانه زدی ...رشدکردی...و تنهاترین وعاشقترین شقایق شدی...

نمیدانم...و فرقی هم نمیکند...

حالا که از بیراهه های راه به من پیوستی و من را به اصلی ترین مسیر زندگی بردی...

حالا که مرا مشمول حس آزادگی حضورت کرده ای...

حالا که هستی و با من در کوچه باغ های زندگی زیر برف و باران و رگبارتنهایی قدم می زنی...

دیگر به قبل یا بعد از تو نمی اندیشم...تنها حضورت را همین لحظه و همین ثانیه احساس میکنم...

دستهای سرد وآرامت را در دست می گیرم...وتمام گرمای جهان را احساس میکنم...وبودمان را باز هم...بارها و بارها وبارها نوازش می کنم...

و همچون ترانه های زیبای زمزمه در دشت...هر لحظه زمزمه ات میکنم...وبا تو هستم...با تو...باتو...

 


موضوعات مرتبط: تراشه های قلم من...وسپیدی کاغذ... ، ،

تاريخ : دو شنبه 16 ارديبهشت 1392 | 21:53 | نویسنده : negin |

 

This is the end
این آخرشه
Hold your breath and count to ten
نفستو نگه دارو تا ۱۰ بشمار
Feel the earth move and then
گردش زمین رو حس کن و
Hear my heart burst again
گوش کن قلبم داره دوباره از هم میپاشه
For this is the end
چون که آخرشه
I’ve drowned and dreamed this moment
تو این لحظه خیال بافی میکنم و غرق میشم
So overdue, I owe them.
خیلی دیر شده من بدهکارم بهشون
Swept away, I’m stolen
من دزدم
Let the sky fall, when it crumbles
بزار آسمون بیافته , وقتی خرد شده
We will stand tall
ما پابرجاییم
Face it all together
رو به رو هم دیگه
Let the sky fall, when it crumbles
بزار آسمون بیافته , وقتی خرد شده
We will stand tall
ما پابرجاییم
Face it all together
رو به رو هم دیگه
At skyfall
در سقوط آسمان
Skyfall is where we start
با سقوط آسمان شروع میکنیم
A thousand miles and poles apart
هزار ها مایل و قطب ( فاصله طولانی ) دورتر
When worlds collide, and days are dark
وقتی جهان ها به هم میریزن و روزها تاریک میشن
You may have my number, you can take my name
شاید تلفنم رو داشتنه باشی میتونی اسمم رو صدا کنی
But you’ll never have my heart
ولی هیچ وقت قلبم رو بدست نمیاری
Let the sky fall, when it crumbles
بزار آسمان سقوط کنه وقتی ترک خرده
We will stand tall
ما پرجاییم
Face it all together
رو به رو هم
Let the sky fall, when it crumbles
بزار آسمان سقوط کنه وقتی ترک خرده
We will stand tall
ما پرجاییم
Face it all together
رو به رو هم
At skyfall
در سقوط آسمان
Where you go I go
هرجا بری میام
What you see I see
هر چه رو بنگری نگاه میکنم
I know I’ll never be me, without the security
من میدونم هیچوقت من به دونه امنیت وجود نخواهم داشت
Are your loving arms
آیا دستان عاشقت
Keeping me from harm
منو از آسیب ها دور نگه میداره؟
Put your hand in my hand
دستت رو بزار تو دستم
And we’ll stand
ما هستیم
Let the sky fall, when it crumbles
We will stand tall
Face it all together
Let the sky fall, when it crumbles
We will stand tall
Face it all together
At skyfall
Let the sky fall
We will stand tall
At skyfall

 

 

 


موضوعات مرتبط: متن آهنگهای خارجی ، ،

تاريخ : سه شنبه 3 ارديبهشت 1392 | 19:12 | نویسنده : negin |

دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن
چون خمشان بی گنه روی بر آسمان مکن

باده خاص خورده ای نقل خلاص خورده ای
بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن

دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی
 بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن

کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد
ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن

ای دل پاره پاره ام دیدن او است چاره ام
او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن

هین كژ و راست مي روي، باز چه خورده اي؟ بگو

مست و خراب مي روي، خانه به خانه كو به كو

عمر تو رفت در سفر، با بد و نيك و خير و شر

همچو زنان خيره سر حجره به حجره، شو به شو

با كه حريف بوده اي؟ بوسه ز كه ربوده اي؟

زلف كرا گشوده اي؟ حلقه به حلقه مو به مو

کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد
 ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن

ای دل پاره پاره ام دیدن او است چاره ام

 اوست پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن

 


موضوعات مرتبط: متن آهنگ های ایرانی ، ،

تاريخ : سه شنبه 3 ارديبهشت 1392 | 19:5 | نویسنده : negin |

دلت که می لرزید من با  چشام دیدن
تو زل تابستون چقدر زمستونه
هوا گرفته نبود دلم گرفت اون شب
به مادرم گفتم هنوز بارونه ... هنوز بارونه
قطار رد شدو رفت مسافرا موندن
مسافرا که برن قطار میمونه
توبرف بارونی قطار قلب منه
قلب شکسته من توبرف مدفونه
دونه به دونه غمی ریل به ریل شبم
غم توی خونه من هر شبومهمونه
 بگو
شب  بخوابه من بیدارم
من  شبو زنده نگه می دارم
بگو شب بخوابه من بیدارم
من شبو زنده نگه می دارم
یه شب که سردم بود به مادرم گفتم
هوا که سرد میشه یاد تو میفتم
طفلی دلش لرزید دلش دوباره شکست
تو زل تابستون توکوچه برف نشست
مسافرا شعرن تو برف وبارونی
قطار قلب منه چشمتوپنجره هاش
پنجره ها بستن مسافرا خستن
ببار تا دم صبح به فکر هیچی نباش
دونه به دونه غمی غصه به غصه شبم
کاشکی یه روز صبح شه کاش فقط ای کاش
 بگو
شب  بخوابه من بیدارم
من  شبو زنده نگه می دارم
بگو شب بخوابه من بیدارم
من شبو زنده نگه می دارم


موضوعات مرتبط: متن آهنگ های ایرانی ، ،

تاريخ : سه شنبه 3 ارديبهشت 1392 | 19:2 | نویسنده : negin |

زمان مرده است...تنها بقایای ان،غبار روی کتاب خسته ی تاریخ است...

من وتو غرق درهیچ،به هیچ می اندیشیم...

با نگاه هایمان از هیچ سخن میگوییم...

ولیوان خالی از نوشیدنی را سر می کشیم...و به تخت تهی از پارچه وپشم وچوب تکیه زده ایم...

من و توی من تو هرگز ما نخواهد شد...ما همیشه من وتو خواهیم ماند،تنها وجه مشترک من و تو یک "اهنگ دور"...و"هیچ" است...

آرام میگذریم از سیاهی،به روشنی که می رسیم چشمها را فرو میبندیم...

درنگی کردیم...آرزو کردیم...باران بارید...خیس شدیم...بیا...بیا...بشکن دیواره های ذهن مشوشم را...صدایم کن...به فریادت برسم...بشکنم دیواره های ذهن هیچت را...فرار نکن...خیال نکن...بهت نکن...بغض نکن...آری همه چیز رنگ باخته میدانم...چه اهمیت دارد؟...

بیا و در کنار من یک تنه حریف همه ی وزش های عالم باش...سمفونی باد وباران را بخاطر داری؟...داخل واژه ها شو...در واژه ها حل نشو...

آه...بگذار کمی ازحقیقت پیش تر بروم...

چه اهمیت دارد که من و تو هرگز"ما" نشویم؟...به آینه ها نگاه کن،همه من وتو را نشان میدهند...هیچ کدام ما را نشان نمی دهد...چه اهمیت دارد؟ بگذار همچون "مهربانی"اشتباه گرفته شویم...

آری...میدانم غریبه ای هستم از دیاری دیگر...و میدانم غریبه ای هستی از دیاری دیگر...حال هردو "آشنایی" داریم...

دگران می گویند...صبح ها می ایند...چه اهمیت دارد...بگذار ما بگوییم کاش شبها نروند...

آن خدا ما را بس...آسمان ما را بس...قایق منتظر است...دور خواهیم شد از این فصل غریب...دریا منتظر است...دیگر چه اهمیت دارد؟...چه اهمیت دارد؟...

 


موضوعات مرتبط: تراشه های قلم من...وسپیدی کاغذ... ، ،

تاريخ : سه شنبه 3 ارديبهشت 1392 | 18:36 | نویسنده : negin |

دلتنگم...همانقدر که ماهی برای دریای خالی از زباله همانقدر که پدر بزرگ برای گذشته...همانقدرکه مادر برای پسر...همانقدرکه دختر برای پدر...همانقدرکه مردم برای آرامش...و دلتنگم همانقدرکه شهر برای سکوت...همانقدر که ماه برای چشمها... همانقدرکه کودک برای شکلات...من برای تو...آه...

 خسته ام...همانقدرکه کوچه از انتظار...همانقدرکه مردم از"گذراندن"...همانقدرکه گوشهایم از هیاهو...همانقدرکه دوستان ازدشمنی...همانقدرکه خانه از سکون...همانقدرکه پنجره از پرده... همانقدرکه پرستو از خزان های طولانی این سالها...من ازنبود تو...

 

  تو نیستی...ومن بامشتی قرص ویک کتاب تکراری وچند آهنگ قدیمی مدتهاست خلوت کرده ام...بله...تو نیستی ومردم به من تهمت عاشقی های امروزی را می زنند...

 

  تونیستی ومن دلبسته به آرایه های ادبی تکراری...هر روز قلم بدست،تا انتهای درد پیش می روم...وهربار هنگام بازگشت چیزی درمن ازدست میرود...مدتی است که نیستی ومن روزها همنشینی بادیوارها را به زندگی در دنیاهای امروزی ترجیح میدهم...

 

حال همه ی احساسات،وقایع،رفتن یاماندن،زندگی یامرگ و...چه فرقی می کند؟وقتی تو نیستی،هیچ چیزبرایم فرقی نمیکند...حتی بودن بی حضوریا نبودن خودت...

 

 


موضوعات مرتبط: تراشه های قلم من...وسپیدی کاغذ... ، ،

تاريخ : جمعه 23 فروردين 1392 | 13:6 | نویسنده : negin |

شبگردی می کنم...در کوچه باغ های طولانی ابعاد اتاق..در انتهای دالان تنهایی هایم...زخمی به چشم می خورد...     

 کمی انطرف تر،در حوالی گل های نرگس...عطره کاهگل خیس

  به مشام می رسد،همان عطراشنایی که مرا باخودم غریبه می کند.                      

باران باریدن گرفته...و من دست در دست انتخاب،از تو می گذرم تا به تو برسم.                                                       
نه به رفتن یا ماندن تو،نه به جدال سکوت وسخن،نه به دروغ های  مصلحتی آفتاب...نه به فریاد های زیر اب ...ونه حتی به  معصومیت چشمان ان اشنای هردوی ما...                            نه،به هیچ کدام نمی اندیشم!!!   

 تنها به ان من پنهان در چشمان عروسک زینتی اتاق می اندیشم!

غصه ام می گیرد،تا بهانه ای بیاورم برای سقوط احساس...

و دلتنگ ان چیزهایی می شوم که برای نگفتن دارم...

می روم تا عاشقانه ترین کلمات عاشقانه ام را به نسیم صبحگاه بسپارم...

لبخند میزنم،از ته دل...به اذانی که لحظه ای قطع نمی شود...

و تن داغ دیده ی نیت را در اب گواراچشمه ها شستشو میدهم...

وحضور بی وقفه هیجان را در اوج سکون لمس می کنم...

وبا دنیاهایی مملو از آرزو جامه ی خواب به تن می کنم وساده

ترین ها را نثار سخت ترین ها می کنم...

ومن اغاز می شود...             

                                                    

 


موضوعات مرتبط: تراشه های قلم من...وسپیدی کاغذ... ، ،

تاريخ : پنج شنبه 24 اسفند 1391 | 17:47 | نویسنده : negin |


Whenever I"m alone with you

هر وقت با تو تنهام

You make me feel like I am home again

باعث میشی دوباره احساس امنیت کنم

Whenever I"m alone with you

هر وقت با تو تنهام

You make me feel like I am whole again

باعث میشی دوباره حس کنم همه چیز هستم

Whenever I"m alone with you

هر وقت با تو تنهام

You make me feel like I am young again

باعث میشی حس کنم دوباره جوون شدم

Whenever I"m alone with you

هر وقت با تو تنهام

You make me feel like I am fun again

باعث میشی دوباره حس شادابی کنم

However far away I will always love you

هرچقدر ازت دور باشم بازم دوستت خواهم داشت

However long I stay I will always love you

تا هروقت زنده ام دوستت خواهم داشت

Whatever words I say I will always love you

با هر کلمه ای که میگم همیشه عاشقت میمونم

I will always love you

همیشه عاشقت میمونم

Whenever I"m alone with you

هر وقت با تو تنهام

You make me feel like I am free again

باعث میشی حس کنم دوباره آزاد شدم

Whenever I"m alone with you

هر وقت با تو تنهام

You make me feel like I am clean again

باعث میشی حس کنم دوباره پاکم

However far away I will always love you

هرچقدر ازتو دور باشم دوستت خواهم داشت

However long I stay I will always love you

هر چقدر زنده بمونم دوستت خواهم داشت

Whatever words I say I will always love you

با هر کلمه ای که میگم همیشه عاشقت میمونم

 I will always love you

 

 من همیشه دوستت خواهم داشت...

 

 

 

 

 

 


 

 

 


موضوعات مرتبط: متن آهنگهای خارجی ، ،

تاريخ : جمعه 4 اسفند 1391 | 14:32 | نویسنده : negin |

بشر یک"بودن" است،در صورتیکه انسان"شدن"است...


موضوعات مرتبط: هر چی دلم بخواد!!! ، ،

تاريخ : چهار شنبه 2 اسفند 1391 | 22:44 | نویسنده : negin |

نمیدانم چه شده است...که باز هم پر از حرف شده ام! نمیدانم چه شده

است...که دایره ی لغات ازمن روی برمی گردانند...آری بازهم پراز

حرف شده ام!

وتنها جای خالی جای توست...وعشق ،تک واژه ی دردناکی که قناری

اسیر در قفس تن،هر شب به ماه می گوید...مرا می آزارد...

نمیدانم چه شده است که خسته از محدودیت واژگان شده ام!و واژگان

خسته از زیاده خواهی من!ومن...بوی تو را استشمام می کنم!

خسته نیستم از چیزی که هنوز تجربه اش نکرده ام،همان که مردم آن

را زندگی می نامند...خسته ام از آرزویی که خود آن را زندگی

می نامم!

و نفسی دیگر...دوباره بوی تو را استشمام می کنم!

دستهایم از من دلگیرند،حق هم دارند وقتی که هر بار محصولشان را به

سخره میگیرم!

دستهایی محکوم به بدست نیاوردن...چشمهایی محکوم به بسته بودن...

 لبهایی محکوم به خاموشی...و روحی خسته که در بدن شادابم دمیده

شده! و دریچه ی سرخ و تشنه ی چشمانم در انتظار شبنمی...

افسوس از چشمه هایی که خشک می شوند و صد افسوس ازچیزهایی

که نمی آموزیم...

صدایی به گوش نمی رسد،تنها آواهایی ازجنس تنهایی...تنهایی من باتو

تنهایی من بامن!وشب مرگ شعر...میان دیوارهای اتاق...

وپس از این هم چیزی به گوش نمی رسد،مگرفریادهایی مبهم و بی ارزش!

و رفتنی که بس دلخراش وعجیب دلچسب بود!

 وما تنها نگاه می کنیم...به نگاه ها...به دلگیری آسمان...به چشمهایی

خواب آلوده...به پرندگانی که از ما کوچ می کنند،به هوای قهوه ای

رنگ...

و ما نگاه می کنیم:

به ابرهایی که دیده نمی شوند...وبارانی که نمی بارد...اتفاق خوبی که

نمی افتد...وچیزهایی که نمی دانیم!

باز هم نگاه می کنیم...

به من نگاه می کنیم...به تو...وتازه درمی یابیم،که تنها نگاه کرده ایم

اما ندیده ایم!

و حال که می دانیم...اما باز هم نگاه می کنیم!زیرا که ما تنها نگاه

  می کنیم...عجب قصه ایست،قصه ی ما ونگاه!!!

 

 

 


موضوعات مرتبط: دل نوشته های من ، ،

تاريخ : چهار شنبه 2 اسفند 1391 | 22:33 | نویسنده : negin |

Tassavor Kon

 

 تصورکن اگه حتی تصورکردنش سخته = Imagine! Even if it is hard to imagine

 

 

جهانی که هر انسانی تو اون خوشبخت خوشبخته = a world where each person is truly fortunate!

 

 

جهانی که تو اون پول و نژاد و قدرت ارزش نیست = Imagine a world where money, race, and power have no place!

 

 

جواب همصدایی ها پلیس ضد شورش نیست = a world where riot police is not the answer to the calls for unity!

 

 

نه بمب هسته ای داره نه بمب افکن نه خمپاره = a world with no nuclear bombs, no artillery, and no bombardments!

 

 

دیگه هیچ بچه ای پاشو روی مین جا نمیزاره = a world where no child will leave his legs on land mines!

 

 

همه آزاد آزادن = Everybody free, totally free!

 

 

همه بی درد بی دردن = no one in pain, no pain!

 

 

تو روزنامه نمی خونی = You wouldn’t read in newspapers that

 

 

نهنگا خودکشی کردن = such and such person committed suicide! ( See the footnote )

 

 

جهانی رو تصور کن بدون نفرت و باروت = Imagine a world with no hatred, no gunpowder,

 

 

بدون ظلم خودکامه بدون وحشت و تابوت = no cruelty of arrogant, no fear, no coffin!

 

 

جهانی رو تصور کن پر از لبخند و آزادی = Imagine a world filled with smile and freedom!

 

 

لبالب از گل و بوسه پر از تکرار آبادی = full of flowers and kisses! Filled with up-growing improvements!

 

 

تصور کن اگه حتی تصور کردنش جرمه = Imagine! Even if it is a crime to imagine so!

 

 

اگه با بردن اسمش گلو پر میشه از سرمه = even if you’d lay down your life on this!

 

 

تصور کن جهانی رو که توش زندان یه افسانه س = Imagine a world where prison does not exist in reality,

 

 

تمام جنگای دنیا شدن مشمول آتش بس = where all wars of the world are included in ‘The Ceasefire Treaty’!!

 

 

کسی آقای عالم نیست = a world where nobody is ‘The Boss’ of the world!

 

 

برابر با همن مردم = people are all equal!

 

 

دیگه سهم هر انسانه = Then each person will have an equal share in

 

 

تن هر دونه گندم = each single seed of wheat!

 

 

بدون مرز و محدوده – وطن یعنی همه دنیا = No border, no boundaries – motherland would mean the entire world!

 

 

تصور کن تو می تونی بشی تعبیر این رویا = imagine you could be the interpretation of this dream!

 


موضوعات مرتبط: ، ،

تاريخ : شنبه 21 بهمن 1391 | 21:59 | نویسنده : negin |

برگرد خونه حتی اگه باخبر باشی تنها دل خودت برای توشور میزنه!!!


موضوعات مرتبط: هر چی دلم بخواد!!! ، ،

تاريخ : شنبه 21 بهمن 1391 | 18:45 | نویسنده : negin |

الف ب پ ت ث ج چ ح د ذ هنوزم همونیم که بودیم پارسال...!

ر ز ژ س ش ص ض ط ظ هنوزم نمی دونیم ما الفبا...!


موضوعات مرتبط: هر چی دلم بخواد!!! ، ،

تاريخ : شنبه 21 بهمن 1391 | 18:42 | نویسنده : negin |

 

نه‌ ‌عادلانه‌ نه‌ زيبا بود ...

 

نه‌ ‌عادلانه‌ نه‌ زيبا بود

 

جهان‌

پيش‌ ‌از ‌آن‌که‌ ما به‌ صحنه‌ بر‌آييم‌.
 

به‌ ‌عدل‌ِ دست‌نايافته‌ ‌انديشيديم‌
 

و زيبايى‌

 

در وجود ‌آمد.

 


موضوعات مرتبط: اشعار استاد احمد شاملو ، ،

تاريخ : جمعه 20 بهمن 1391 | 20:56 | نویسنده : negin |

سلاخی
می‌گريست

به قناری‌یِ کوچکی
دل باخته‌بود.

 


موضوعات مرتبط: اشعار استاد احمد شاملو ، ،

تاريخ : جمعه 20 بهمن 1391 | 20:54 | نویسنده : negin |

 باران

 

  آن‌گاه بانویِ پرغرورِ عشقِ خود را ديدم
در آستانه‌یِ پُر نيلوفر،
که به آسمانِ بارانی می‌انديشيد

 

  و آن‌گاه بانویِ پُرغرورِ عشقِ خود را ديدم
در آستانه‌یِ پُر نيلوفرِ باران،
که پيرهن‌اش دست‌خوشِ بادی شوخ بود.

 

 و آن‌گاه بانویِ پرغرورِ باران
در آستانه‌یِ نيلوفرها،
که از سفرِ دشوارِ آسمان بازمی‌آمد.

 


موضوعات مرتبط: اشعار استاد احمد شاملو ، ،

تاريخ : جمعه 20 بهمن 1391 | 20:51 | نویسنده : negin |
صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 17 صفحه بعد
.: Weblog Themes By VatanSkin :.